از يك نگاه حريم خصوصي همه افراد محترم است. با اين وجود،‌ شهرونداني كه از شهرت اجتماعي برخوردارند بيش از يك شهروند عادي مورد توجه قرار مي گيرند. از يكسو مسئوليت اجتماعي كه بر عهده گرفته اند آنان را در قبال جامعه پاسخگو مي كند و از سوي ديگر وجه اجتماعي آنان بخشي از زندگي خصوصي آنان را نيز تحت تاثير قرار مي دهد. اين درحالي است كه، شهروندان عادي جامعه اينگونه افراد را الگو قرار مي دهند. بنابراين، حريم خصوصي شهروندان عادي جامعه كه مسئوليت اجتماعي خاصي را برعهده ندارند، اهميت كمتري مي يابد، به جز در مواردي كه عنصر خبري مهم ديگري رفتار اجتماعي فرد را شايان اهميت و خبرساز نمايد.

افرادي كه از شهرت اجتماعي برخوردارند، بيشتر مورد توجه قرار دارند و به بيان ديگر،‌ مردم عادي جامعه از آنها به نوعي الگوبرداري مي كنند. دو عامل بر حدود حريم شخصي اين افراد تاثير مي گذارد: از يكسو، در كليه جوامع بشري مفهوم اخلاق اجتماعي حاكم است. به بيان ديگر،‌ يكسري قوانين، آداب و رسوم اجتماعي وجود دارند كه هنجارهاي عمومي حاكم بر آن جامعه را تشكيل مي دهند. بنابراين، افراد داراي شهرت اجتماعي در زمينه مراعات هنجارهاي عمومي حاكم بر جامعه بيش از افراد معمولي مورد توجه قرار مي گيرند. از سوي ديگر، برخي از اين افراد به دليل خط مشي هاي متمايزي كه نسبت به هنجارهاي مقبول اجتماعي و يا رفتارهايي % با نقش و مسئوليت اجتماعي كه بر عهده دارد، پيوند مي خورد. لذا،‌ رسااصي از سوي جامعه مواجه مي شوند. بنابراين، آن بخش از زندگي خصوصي آنان كه ناظر بر ادعاي آنها مي باشد، به طور ويژه مورد اهتمام و توجه مردم آن جامعه و حتي جهانيان قرار مي گيرد. بنابراين از هر دو منظر، حريم خصوصي شهروندي كه از شهرت اجتماعي برخوردار است تنگ تر از حريم خصوصي يك شهروند عادي جامعه است. به ديگر سخن، حريم خصوصي اين افراد با نقش و مسئوليت اجتماعي كه بر عهده دارد، پيوند مي خورد.

اما، همواره اين سئوال مطرح است كه رسانه ها تا چه اندازه حق دارند به حريم خصوصي افراد داراي شخصيت مشهور اجتماعي وارد شوند. مطابق ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر، افراد جامعه بشري از دو حق برخوردارند: نخست- حق دریافت اخبار و اطلاعات   دوم- حق پخش یا ارسال اطلاعات و اخبار به دیگران

بر اين اساس، درصورتي كه شهروندان به اطلاعات كافي براي تصميم گيري درست دسترسي نداشته باشند، قادر نخواهند بود در فرآیند دموکراسی در جامعه مشاركت كنند. از آنجا كه، مطبوعات ركن چهارم دموكراسي محسوب مي شوند،بنابراين، حق دستیابی به اطلاعات به عنوان یکی از ارکان اساسی از آزادی مطبوعات است، «درصورتی که درب های خبری به روی مطبوعات بسته شود، آزادی مطبوعات هیچ ارزشی ندارد.»

همانطور كه پيشتر اشاره شد،‌با توجه به اين كه، حريم خصوصي شهروندي كه از شهرت اجتماعي برخوردار است تنگ تر از حريم خصوصي يك شهروند عادي جامعه است و حريم خصوصي اين افراد با نقش و مسئوليت اجتماعي كه بر عهده دارد، پيوند مي خورد. لذا،‌ رسانه ها مي توانند به آن بخش از حريم خصوصي شخصيت هاي اجتماعي كه با منافع عمومي جامعه و يا با خط مشي آنان در تناقض است، وارد شوند.

از سوي ديگر، در تنظيم پيام هاي خبري رسانه اي عنصر شهرت از اهميت ويژه اي برخوردار است. در واقع افرادي كه از شهرت و وجه اجتماعي برخوردارند براي مخاطبان رسانه ها اهميت و جذابيت بيشتري دارد. به ديگر سخن، مردم به سرك كشيدن در زندگي افرادي كه از شهرت اجتماعي برخوردارند علاقمندند.

بنابراين، دست اندركاران رسانه ها بايد به اصول و معيارهاي عمومي اخلاق حرفه اي رسانه ها متعهد و پايبند باشند. اصحاب رسانه ها نبايد از شهرت شخصيت هاي اجتماعي براي تهيه و توليد محتواهاي زرد رسانه اي با هدف سرگرم كردن و يا جذب مخاطب بيشتر سوء استفاده و حريم خصوصي آنان را نقض كنند.

بدين ترتيب، آن بخش از محدوده حريم خصوصي فرد كه با مسئوليت هاي اجتماعي و خط مشي وي مرتبط نيست و در واقع تاثيري بر نفع عمومي جامعه ندارد در حريم خصوصي افراد قرار مي گيرد و احترام به آن از سوي رسانه ها پايبندي به معيارهاي اخلاق حرفه اي روزنامه نگاري محسوب مي شود.

اما، شخصي نيز كه در معرض اتهام قرار گرفته است بايد بتواند پاسخ خود را از طريق همان رسانه مطرح نمايد و اين جامعه و افكار عمومي است كه پاسخ فرد را بپذيرد يا نه.

از نگاه ديگر، ميان ميزان سواد رسانه اي و رعايت و يا تجاوز به حريم خصوصي شهروندان رابطه مستقيم وجود دارد. دست اندركاران رسانه اي آشنا با سواد رسانه اي، هم با تكنولوژي هاي ارتباطي و رسانه اي به خوبي آشنايي دارند و هم قادرند محتواي پيام هاي رسانه اي حرفه اي و صحيح براي مخاطبان تهيه و توليد نمايند.

در سوي ديگر اين فرآيند ارتباطي نيز، مخاطبان با سواد رسانه اي بالا نيز، هم با انواع تكنولوژي هاي رسانه اي و ارتباطي آشنا هستند و هم از فرهنگ كاربري بالايي نيز برخوردارند.

در چنين چرخه ارتباط رسانه اي، شهروندان حريم خصوصي يكديگر را محترم مي شمارند و  به خود اجازه نمي دهند كه در حريم خصوصي افراد سرك بكشند. به تبع آن، رسانه ها نيز از توجه بيش از اندازه به حريم خصوصي شهروندان اجتناب مي ورزند و در واقع در حريم خصوصي افراد فضولي نمي كنند.

در اين فضاي سالم ارتباطي است كه شهروندان در حريم خصوصي خود نه تنها احساس امنيت و آرامش مي كنند بلكه احساس مسئوليت اجتماعي حتي در حريم خصوصي نيز متبلور مي شود. بنابراين، مخاطب زردي وجود ندارد و رسانه ها نيز محتواي زرد توليد نمي كنند.