/**/

با وجود ادامه داشتن فشارها، چندين بانوي شجاع از تغييرات عصر رنسانس بهره بردند. از كريستين دد پيزان (1365م -1429 م) 1 به عنوان نخستين زن نويسنده ماهري ياد مي شود كه در طول 30 سال بيش از 41 قطعه ادبي نوشت. معروف ترين اثر وي، گنجينه زنان شهرها، راهنمايي هايي است براي زنان كه چگونه مي توانند به پتانسيل هاي خود بشناسند و به زندگي خود معني و اهميت بدهند. درباره او گفته می شود: «او نه خود را يك فصيح مي دانست و نه اثر خود را يك اثر ادبي در فصاحت مي دانست، اما، آموزه هاي او اين پتانسيل را داشت كه فن بيان در زنان را هم در زمينه موضوعات عمومي و هم موضوعات خصوصي تقويت كند. مهمترين درس او اين بود كه موفقيت زنان به توانايي هايشان در مديريت كردن و ايفاي نقش در زمينه هاي مختلف از طريق سخنراني و نگارش موثر بستگي دارد.

لورا سرتاي ايتاليايي (1469-1499) 2 مباحثات روشنفكرانه اي را با همكاران مردش از طريق نامه نگاري پايه ريزي كرد. مشكلات مشخص زنان را در فضاي آموزشي بازشناساند، بسياري از نامه هاي او بدون پاسخ ماند. با وجود اين موانع، او ادامه داد تحصيلاتش را با پشتكار و يكي از نخستين زنان فمنيست(طرفدار حقوق زنان) محسوب مي شود. در خلال اين نامه ها، او قوانين سنتي درخصوص زنان را زير سئوال برد و تلاش مي كرد كه بسياري را اقناع كند تا باورهاي خودشان را درباره نقش زنان و آموزش (آنها) تغيير دهند.

در اين دوره، درباره سبك هاي خطابه در شرايط مختلف ايده پردازي هاي زيادي شده است. پیتر راموس (1515-1572)  3 به سبك توجه زيادي داشت، او 5 قانون درباره سبك هاي  ارائه سخنراني را گردآوري و تدوين كرد. از نظر راموس اختراع و نظم با قانون مطابقت نمي كند، بلكه، بايد در مركز منطق باشد، نه فن بيان. راموس، غالبا محققان اوليه را زير سئوال مي برد، او بر اين باور بود كه انسان خوب بودن هيچ ربطي به سخنور خوب بودن ندارد. به اعتقاد راموس توجه به حقيقت ارتباط چنداني با برقراري ارتباط ندارد.نيازي به گفتن نيست كه، او از طريق به چالش كشاندن بسياري از انديشه هاي محققان قديم درباره حقيقت، اخلاق و معنويات و كاربرد آنها برقراري ارتباط در جستجوي راهي براي كسب شهرت بود. در مقابل راموس، فرانسيس بيكن ( م1561- م 1626)  4 فيلسوف معاصر شكسپير، عقيده داشت كه سفر به حقيقت بر مطالعه وبرقراري ارتباط برتري دارد. مطابق نظر بيكن، سخنوران به خرد و اخلاق براي افزايش توانايي در پاسخگويي نياز دارند ، وي اين دو را به عنوان مهمترين عنصر در خطابه قلمداد مي كند. نظر شما چيست؟ آيا اخلاق، حقيقت و معنويات در عصر حاضر به كار ارتباطات مي آيد؟ سياستمدارن يا فروشندگان خودرو را در نظربگيريد، چگونه انديشه هاي بيكن با فرآيند ارتباطات جور مي شوند؟

محققاني مثل سرتا، دو پيزان، راموس و بيكن در پيشبرد مطالعه ارتباطات را نقش مهمي را ايفا كردند. مباحثات، مداقه ها و چالش هايي كه آنها در اين حوزه صورت دادند، مفروضات و حقايق به جاي مانده از دوره كلاسيك را به خوبي بسط داد. فعاليت هاي آنها، طبيعت پوياي دوره رنسانس را منعكس مي كند، بدين ترتيب، مباحثه و تامل در طبيعت و كاربردهاي ارتباطات دوباره ظهور كرد. كارهاي اين محققان جهشي بود به سوي بررسي كامل‌تر ارتباطات و تا عصر روشنگري ادامه يافت.


پی نوشت:

  1. کریستین دو پیزان Christine de Pisan : یک زن ونیزی دورهٔ قرون وسطی بود که به شدت با زن‌ستیزی و خشونت برعلیه زنان در فرهنگ قرون وسطی مبارزه کرد. او به عنوان شاعر در دوران خود بسیار مورد توجه و تحسین بود. نخستین شعرهای وی به عنوان مطالب نوشته شده بر پایهٔ دانش اشراقی و سبک روزگار وی به خصوص شامل موضوع زنان و تمرین شجاعت شناخته می‌شوند.
  2. لورا سرتا Laura Cereta : پدرش وکیل سلطنتی بود که او را در هفت سالگی به صومعه فرستاد وی اصول دینی و خواندن و نوشتن را در آنجا آموخت. وی از بی خوابی رنج می برد اما، این مسئله موضوعات نخستین نامه هایش در این دوران است. پس از بازگشت از صومعه زمانی که همه اعضای خانواده در خواب بودند، او کارهای خانه را به اتمام می رساند. در این دوران او لاتین و یونانی را از پدرش آموخت. در پانزده سالگی ازدواج کرد اما همسرش 18 ماه بعد درگذشت و او دیگر ازدواج نکرد. گفته می شود در این دوران او به تحصیل فلسفه در دانشگاه روی آورد و به تحقیق و چاپ نامه هایش با عنوان نامه های دوستانه Epistolae familiares اقدام کرد. بعد از مرگ پدرش او نامه هایی را در انتقاد از زنان و مردان به رشته تحریر درآورد. وی در سن 30 سالگی درگذشت. وی در نامه هایش، دفاع کرد از حقوق و آموزش زنان و بر ضد فشار بر زنان متاهل مبارزه کرد. نامه های او اولین نوشته های فمنیستی در اروپا محسوب می شوند. نامه او به بیبلو سمپرونی شامل ارجاعاتی است به آثار کورنیفیشیا Cornificia که شاعر زن یونان باستان در قبل از دوران مدرن و حدود قرن اول میلادی به عنوان شاعر محسوب می شود.
  3. پترس راموس Petrus Ramus : راموس در رشتة هنر، بلاغت و فلسفه تحصیل کرد و در حدود 1562 اصلاح دین پروتستان را با آغوش باز پذیرفت. راموس آدم بسیار فاضلی بود، گواینکه پژوهشهای اولیه اش دربارة شناخت اندک بوده است. اثار منتشر شده اش مشتمل است بر دیالکتیک (منطق)، ریطوریقا، گرامر (لاتین و یونانی و فرانسوی)، طبیعیات و الاهیات ارسطو (که هر دو را مسخره می کند)، هندسه و جبر وحساب، نیز چند ترجمه لاتینی از یونانی، شرح و تفسیر آثار کلاسیک و تنظیم و تنسیق آموزة مسیحی، که پس از مرگش منتشر شده است. اهمیت و تأثیر راموس به سازمان دادن مجدد دیالکتیک یا منطق مربوط می شود، که سازمان دهی مجدد رطیوریقا هم با آن پیوند دارد.
    راموس در عرصة منطق آثار مرتبط با ارغنون ارسطو را مردود می شمارد و به جای آن از سیسرون پیروی می کند.
  4. فرانسيس بيكن  Francis Bacon: فیلسوف، سیاستمدار، دانشمند، حقوقدان و نویسنده انگلیسی بود. بسیاری وی را محور اصلی تحول فکری در قرون وسطی می‌دانند تا جایی که او را از بانیان انقلاب علمی می‌شمارند و پایان سلطه کلیسا بر تفکر را به اندیشه‌های او نسبت می‌دهند.