پرسش هایی کمی متفاوت

1- در دانشگاه شما، استادان در چه زمينه اي از مطالعات ارتباطي تخصص دارند؟

2- هر كدام از استادان شما مطالعه در حوزه ارتباطات را از كجا آغاز كرده اند؟

3- تا به حال به این فکر کرده اید که تمايل داريد مطالعات خود را در كدام يك از زيرشاخه هاي علم ارتباطات ادامه دهيد؟

4- با توجه به تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي، كدام يك از پژوهش هاي ارتباطي به نظر شما در آينده تحقق خواهد یافت؟

5- چرا  آگاهی از تاريخ علم ارتباطات براي درك نظام حاكم بر اين رشته از دانش بشری موثر و مفید است؟

از فنون ارتباط تا علم ارتباطات (بخش پایانی):  1970 تا امروز و فردا

1970 تا امروز

 

ظهور جنبش هاي زنان، حقوق بشر و جنبش هاي ضد جنگ در دهه هاي 60 و 70 پرسش ها و نگراني هاي اجتماعي گذشته را كه از سوي جامعه ناديده گرفته شده بود، بار ديگر مطرح كرد. خوشبختانه، علم ارتباطات به ميزان كافي پيشرفت كرده بود كه بتواند پاسخ هاي داده شده به اين سئوالات و نگراني ها را از ديدگاه ارتباطي به چالش بكشد. بر اين اساس، دهه 70 شاهد رشد تحقيقات فمنيستي بود و به حوزه نظري تبديل شد. رشد و توسعه چشمگير اين حوزه  از حدود 400 سال پيش از ميلاد، مرهون افرادي است كه از رويارويي با مسائل اجتماعي مسلط معاصر خود واهمه اي نداشتند.

 

ادامه نوشته

از فنون ارتباط تا علم ارتباطات (بخش هشتم): 1940 – 1970

جنگ جهاني دوم نقش مهمي در شكل دادن به مسير مطالعات ارتباطي درخلال دهه 1940 ايفا كرد. كرت لوين(1949; 1953; 1959) و كارل هاولند ات ال (1936; 1941; 1947; 1947) دو محقق موثر در پژوهش هاي ارتباطي در اين دوره بودند كه پويايي گروه ها و ارتباطات را مورد مطالعه قرار دادند. به دنبال جنگ جهاني دوم، پژوهشگراني نظير لازارسفلد،‌لاسول، هاولند، و شرام تلاش زيادي را در جهت جلب توجه و كسب اعتبار براي موضوعات مورد پژوهش خود مبذول داشتند. براي تحقق اين هدف شيوه هاي مختلفي را به كار مي بردند از جمله اين كه دانشگاه ها را تشويق مي كردند كه براي انجام مطالعات ارتباطي رشته تحقيقاتي مستقلي را در دانشگاه ها تاسيس كنند. آنها اصطلاح «ارتباط جمعي» و «پژوهش هاي ارتباطي» را پيوسته در نوشته هايشان به كار مي بردند و اين امر در شكل گيري فرايند تمييز پژوهش هاي ارتباطي و بخش هاي ارتباطي از ديگر حوزه ها نظير علوم سياسي، روانشناسي و جامعه شناسي موثر بود. تلاش هاي آنان، ‌بزرگترين عامل تاسيس بخش هاي ارتباطات در دانشگاه ها - به گونه اي كه شما امروزه با آن آشنا هستيد- محسوب مي شود.

ادامه نوشته

از فنون ارتباط تا علم ارتباطات (بخش هفتم): 1900- 1940

از اواسط 1800 تا اوایل قرن بیستم، عرصه هاي سیاست، زندگی اجتماعی، آموزش، اقتصاد، بازرگاني و تکنولوژی دستخوش تغيير و تحولات اساسي شد به طوري که به خلق فضاهايي چون سازمان ها، دانشگاه ها، دانشکده ها و تولید انبوه- به گونه اي که ما امروزه آنها را می شناسیم- منتهي شد. حوزه های جدید پژوهش ارتباطاتی در نتیجه اين تحولات و در پاسخ به سوالاتی که با يورش این تغییرات اجتماعی به وجود آمده بودند، ظهور کرد. در سال هاي 1900 تا 1940 ، مطالعات ارتباطی بر 5 حوزه مقدماتي و اصلي متمرکز شد که تغییرات و پیشرفت های سریعي را تجربه می کردند: 1- پژوهش در زمينه ارتباطات و موسسات سیاسی 2- بررسي نقش ارتباطات در زندگی اجتماعی 3- تحلیل روانشناختی – اجتماعی ارتباطات 4- مطالعات ارتباطی و آموزشی، و 5-  تحقیقات تجاری. احتمالا، بیشتر این حوزه هاي علمي در دانشگاه شما نیز وجود دارد.

ادامه نوشته

از فنون ارتباط تا علم ارتباطات (بخش ششم): مكتب جديد

مكتب جديد- مطالعات ارتباطي در قرن بيستم
در دوره های ابتدایی (علم ارتباطات)، موضوعاتی نظیر اقناع، سخنرانی عمومی، بحث های سیاسی، موعظه(وعظ) مذهبی، نامه نگاري و آموزش، مطالعات ارتباطی را هدايت مي كردند، به گونه اي كه موضوعات اجتماعی روز را تحت تاثير قرارمي دادند. وقوع انقلاب صنعتی كه مهمترین تغییرات اجتماعی را به همراه داشت، بر پیشرفت و توسعه مطالعه ارتباطی نيز تاثیر گذار بود. به گونه اي كه ما بیشترین تغییرات در شیوه های برقراری ارتباط انسانی و مطالعه ارتباطی را در صد سال گذشته بیشتر از هر دوره ديگر تاریخي شاهديم. رشد سریع تکنولوژی و ظهور دهکده جهانی، حوزه های بی شمار و  نامحدودی را برای مطالعه ارتباطات فراهم آورده است. در این بخش، توسعه حوزه هاي جديد ارتباطات را مورد بررسي قرار مي دهيم و به اين مي پردازيم كه چگونه بخش های ارتباطات به گونه اي امروزي كه شما در دانشگاه هاي خود مي شناسيد،شكل گرفتند.
ادامه نوشته