لطفا از جملات بلند نترسيد
بسياري از روزنامه نگاران از جملات بلند مي ترسند زيرا سردبيران، آنان را تشويق مي كنند كه جملات بلند را كوتاه و بريده بريده بنويسند. بنابراین، نويسندگان به تصور اينكه نگارش جملات بلند محل اشكال است از به کاربردن چنين جملاتي حذر مي كنند.
اما شما نويسنده عزيز، از نگارش جملات بلند هراس نداشته باش. توانايي نوشتن چنين جملاتي را داري . تنها كمي راهنمايي نياز است.
آيا جملات كوتاه به قدر كافي رسا است؟
به اين مثال دقت كنيد، من هنگام مطالعه رمان جديد«دیو ايگرز» تحت عنوان «چي، چيه؟»، به يك جمله طولاني برخوردم. اين جمله، پسر جواني را توصيف مي کند كه چون باد وسط يك بازار افريقايي مي دود:
«من به سرعت می گذرم، از کنار مغازه هاي بسيار كوچك ، از کنار مرداني كه در ساحل مي مي نوشند و پيرمرداني كه دومينو بازي مي كنند، از کنار رستوران ها و فروشندگان عربي كه لباس، قاليچه و كفش
مي فروشند، از کنار آهوك و آواچ يوگيث، دوقلوهايي كه همسن خودم هستند، و همچنین دو دختر سخت كوش و بسيار مهرباني كه بته هاي هیزم را روي سر حمل مي كنند. سلام ، سلام ، ما (به يكديگر سلام) كرديم، و بالاخره به تاریکی مغازه هاي پدر رسیدم، كاملا از نفس افتاده.»
امتحان چنين جمله بلندي، البته(نشان دهنده) قابليت درك(آن) است. مطالعه اين جمله براي من قابل فهم و البته دلپذير بود.
نويسنده سه استراتژي را براي نگارش چنين جمله اي به كار مي برد:
1- او اجازه مي دهد (ريخت) فرم از كاركرد پيروي كند. رویدادی را که به تصویر می کشد، طولانی و زمانبر است. بنابراین او ماهرانه جمله ای را (آفرید) كه تجربه اش را منتقل كند.
2- فاعل و فعل را در آغاز جمله قرار مي دهد -« من به سرعت می گذرم» . بدين ترتيب، معني كاملي را (در همان ابتدای جمله) مي سازد، چنين عبارت كليدي باعث مي شود كه جمله از نظر معنايي رها و مبهم نشود.
3- او بهترين بخش كلامش را براي پايان نگه مي دارد«كاملا از نفس افتاده». سعي كنيد. اين جمله را با صداي بلند بخوانيد.
بنابراين، لطفا ، لطفا، لطفا: از جملات بلند نترسيد.
منبع: Poynter Online - Writing Tools