اگر كلاس فن بيان عمومي را گذرانده باشيد، احتمالا می دانید که اصول سخنوری در دوره كلاسيك بسط یافت. در اين دوره، به واژگان گفتاري و مهارت در مجادله و مباحثه اهميت زیادی می دادند و به احساس و منطق برای ترغیب دیگران –به عنوان مخاطب- تکیه می کردند و شیوه های سخنرانی را توسعه دادند. بنا بر اجماع گفته می شود، تقريبا از 2500 سال پيش در يونان و سيسيل مطالعه رسمي ارتباطات آغاز شد. و از همین نقطه، سفر خود را به یونان باستان با چهار شخصیت قدرتمند – آسپاسيا ميلتوس، سقراط، افلاطون و ارسطو- آغاز می کنیم، چهار شخصیتی که مادر بزرگ و پدربزرگ هاي معاني بيان به طور خاص و حوزه ارتباطات به طور کلی محسوب می شوند. سپس، نگاهی می اندازیم به محققاني نظیر كوراكس، تيسياس، سيسرو، كويينتيليان و پان چائو كه تلاش های آنها را توسعه دادند.

در دوره هاي نخستين از عمر رشته ما، سهم مردان در علم ارتباطات بیشتر است، چرا که معمولا زنان از آموزش نیز همچون سایر حقوق عمومی در طول اين دوره محروم بودند. با اين حال، ارزشمند است، به زنان معدودی اشاره شود که در فعالیت های (مردانه) آن دوره شركت داشتند واز فرصت هاي آموزشي كه براي بيشتر زنان مهيا نبود، بهره بردند. درست در این جا، سئوالی شکل می گیرد، كه اگر برخي از زنان از آموزش های سطح بالا برخوردار بوده اند و خودشان كارهايی در فلسفه و معاني بيان انجام داده اند، پس، چرا وجود اثری از فعالیت های به جای مانده از آنها در پرده ای از ابهام فرو رفته است؟ و به كدام زن به عنوان محقق در خلال دوره اوليه می توان پرداخت؟

آسپاسیا میلتوس (Aspasia of Miletus) 2،

آسپاسيا ميلتوس (469 پ.م) الگوي متعالي از يك زن تحصيلكرده است که به «مادر فصاحت و بلاغت» شهرت دارد، هر چند درباره فعاليت هاي تحقيقاتي او اطلاعات کمی در دست است زیرا، در تاريخ حدود سال هاي 401 پ.م اثری از او وجود ندارد. گفته مي شود آسپاسيا ميلتوس معاني بيان و اقتصاد خانه را به سقراط درس مي داد. او بر افلاطون نیز تاثیر گذاشت. آسپاسیا معتقد بود باور (belief) و حقيقت (truth) با یکدیگر قابل معاوضه نیستند. حتي، سيسرو نیز از آموزه هاي آسپاسيا درباره استقراء (induction) به عنوان محور اصلی در بخش مجادله (argumentation) در كتاب خود با عنوان « De Inventione » استفاده کرده است. از نظر موقعيت اجتماعي، آسپاسيا یک معشوقه یا همراه عشقی محسوب می شد که بسیار فرهیخته تر از زنان طبقه اشراف بود و انتظار مي رفت كه با مردان در صحبت درباره موضوعاتی که از يك زن در آن زمان انتظار مي رفت، همکلام شود، با این وجود، زنان (از او) استقبال نمی کردند. ویژگی خاص او، سیاست و فلسفه بود، و بدین ترتیب، او تنها زن عضو حلقه نخبگان پریکلس بود. در این جمع، او به خاطر سیاست زیرکانه و توانايي خطابه عمومي اش دوستان و دشمناني برای خود ایجاد کرده بود.

آسپاسيا را تحصيل كرده ترين زن عصر خود توصیف می کنند و با او هم شان مردان رفتار می شد (حداقل نخستين زن فمنيست). او در ميلتوس -منطقه مسكوني يوناني در ساحل غربي تركيه- متولد شد، و بسياري از محدوديت هاي زنان معاصر خود را نداشت. در آن روزگار، فعالیت هایی که او انجام می داد، امتياز ويژه ای بود كه تنها به مردان اعطا مي شد. پريكلس -فرمانرواي آتن و دوست آسپاسيا - با او هم شان (مردان) رفتار مي كرد و به او  فرصت داد تا در گفتمان با مردان تحصيلكرده و مهم جامعه شرکت کند. سقراط، آسپاسيا را در زمره يكی از خردمندترين افراد شهر می دانست. با اين خرد بي نظير و فرصت هايي كه به او داده شد، آسپاسيا سياستمدارانه پيشرفت كرد و بر كارهاي مردان بسياري تاثير گذاشت كه امروزه بیشتر آنان، پايه گذاران علم ارتباطات محسوب مي شوند.

سقراط (Socrates)(469-399 پ.م) 3 تحت تاثیر آموزه های آسپاسيا، تاثير زیادی بر مسير دوره كلاسيك گذاشت.  بيشتر آن چه ما درباره سقراط مي دانيم، بر اساس نوشته هاي شاگردش افلاطون (427- 347 پ.م) است. وی نظراتش را  درباره معاني بيان در قالب گفتگوهايي كه شخصيت اصلي آن سقراط بود می نوشت. در اين عصر مباحثات بسياري درباره بهترين شیوه های نگارش و سخنراني و اهميت حقيقت و اخلاق در خطابه عمومي شکل گرفت.

ايده ديالكتيك، از همین نوشته ها متولد شد. از زمان تولد این ایده تا زمانی كه بر سر اين سبك مناظره ها و مباحثه ها صورت گرفت، افلاطون این ایده را به عنوان فرايند پرسش و پاسخ كه به درك و حقيقت نهايي منتهي می شود، مفهوم سازی کرد.

به موقعيت هايی که مردم امروزه از این فرآیند استفاده مي كنند، بیندیشید. آيا تاكنون دانشمند یا محققی در جریان گفتگو با شما، برداشت تان را از يك شعر پرسیده است؟ و یا، فرض كنيد يك روانشناس از شما يك رشته سئوال هایی را مي پرسد تا بهتر بتواند افکار، انگيزه ها و الگوهاي رفتاري تان را درک کند. اين دو مثال تنها دو نمونه از کاربردهای شیوه ديالكتيك هستند. چه نمونه هاي ديگري به ذهن شما مي رسد؟

افلاطون 4 به همان اندازه که سهم بزرگي در شکل گیری نظريه معاني بيان كلاسيك داشت، منتقد آن نيز بود. افلاطون در رساله «گورگیاس» می گوید، معاني بیان نيازی به دانش خاصی ندارد و به همین دلیل، به جای آن که يك هنر درست باشد یک هنر نادرست است. همچون او، سقراط نیز به نوع رفتار ارتباطی که در دادگاه ها انجام مي شد، بدگمان بود، چرا که با حقيقت مطلق ارتباطی نداشت و در نهايت، همین سيستم حقوقي، سقراط را به دلیل اهانتش به دادگاه محاکمه کرد.

او به اتهام الحاد و  فاسد کردن جوانان آتنی به واسطه آموزه هایش محکوم شد. وقتی می اندیشیم، درمیابیم که وکلای امروزی نیز همین نیت را در دادگاه ها دنبال می کنند. دادگاه مشهور او جی سیمپسون (O.J. Simpson) 5 در 1990 ! در آن دادگاه جانی کوکران این عبارت معروف را به کار برد «اگر این دستکش اندازه (تان) نیست، شما باید تبرئه شوید». این سخن، انتقادهای زیادی در پی داشت زیرا نه تنها، سخنی از حقیقت مطلق روخدادهای آن واقعه گفته نشد، بلکه، از این عبارت به عنوان دلیلی برای مجرم نبودن سیمپسون استفاده شد.

دوره كلاسيك حدود هزار سال در يونان و اطراف آن رونق داشت، همچنان که، دموکراسی نیز در زندگي شهروندان يوناني جایگاه ویژه ای کسب کرده بود. در اين دوره، مردم خود را در برابر دادگاه هايي می دیدند كه می کوشید همچون حکام ظالم گذشته بر املاک خانوداگی دوباره غلبه کند. همانطور كه اشاره شد، مشكلات اجتماعي توسعه ارتباطات را از همان دوره هاي ابتدايي هدايت مي كردند. تلاش براي غلبه بر املاک خانوادگی از طريق سيستم دادگاه، در آن دوران ابتدايي ترين مشكل اجتماعي بود كه توجه علاقمندان ارتباطات را به خود معطوف کرده بود. ارتباط گران نخستین به دنبال بهترین شيوه های سخنوری و اقناع بودند، هر چند مفهوم وكیل، آنگونه كه ما مي شناسيم در آن زمان در يونان باستان هنوز خلق نشده بود. مردم براي بازپس گرفتن سرزمين مادري شان به مهارت هاي خطابه اقناعي موثر نياز داشتند. آنها كجا اين مهارت ها را آموختند؟ مردم اين مهارت ها را از نخستین معلمان خطابه آموختند كه به سوفيست ها معروف بودند. افراد زیرکی نظير كوراكس و تيسياس (400 پ.م) خطابه اقناعي موثر را به شهرونداني مي آموختند كه نياز داشتند اين مهارت را در دادگاه به كار ببرند تا زمین های خود را باز پس بگيرند.

براساس مدارك ثبت شده تاريخي، اين دو، نخستين معلمان حرفه اي ارتباطات بودند كه آخرين يافته های ارتباطاتی را براي اهداف عملی به کار می بردند. همچنين، آنها  پايه آنچه كه ما امروزه به عنوان وكلاي حرفه اي مي شناسيم، بنیان نهادند. سوفيست ديگر، ایزوکرات(436-338 پ.م)  معتقد بود  يك خطيب مهم است كه سخنرانی اش را با موقعیت تطبیق دهد به جاي آن كه يك رويكرد واحد براي همه موقعيت هاي خطابه اتخاذ کند. درست مثل اين است كه اساتید خطابه عمومي شما، اهميت انطباق با مخاطب را در موقعيت هاي ارتباطي برای شما توضیح دهند.

ارسطو(Aristotle) 6، دانشمند مشهور يوناني (384-322 پ.م)، معتقد بود از معاني بيان مي توان براي شكل دادن به جامعه استفاده كرد. همانگونه كه گفته شد، ديالكتيك اين فرصت را به مردم مي دهد كه ايده هايشان را با يكديگر به اشتراك بگذارند و آنها را بيازمايند. ارسطو در 17 سالگي به آكادمي افلاطون رفت و تا زمان مرگ افلاطون در 347 پ.م در آنجا به عنوان معلم باقي ماند و به تدريس خطابه عمومي و هنر مباحثه پرداخت. سپس، او مدرسه خود را گشود كه در آن سياست، علوم طبيعي، فلسفه و معاني بيان (ارتباطات) به دانش آموزن تدريس مي شد. ارسطو همه اين موضوعات را طي سخنراني هايش در مدرسه اش «لکیوم» (Lyceum) در مجاورت ورزشگاه عمومي يا در خلال گفتگوهايش با دانش آموزان جوان آتني هنگام پياده روي بر روي سنگفرش هاي پياده رو تدريس مي كرد.

در نگاه ارسطو معاني بيان عبارت است از « استعداد كشف ابزارهای ممکن اقناع در ارجاع به یک موضوع -هر چه كه هست-». دو بخش از اين تعريف اهميت ویژه ای دارند: «ابزارهای ممكن» و «اقناع». ارسطو در اصطلاح «ابزارهای ممكن» به اهميت متن و تحليل مخاطب در زمان خطابه اشاره دارد. يك موقعيت (ارتباطی) خاص (منحصر به فرد) با مخاطب يا مخاطبان خاص (منحصر به فرد) بايد بر كيفيت پيامي كه توليد مي كنيم، تاثيربگذارد.

فرض كنيد، مي خواهيد  والدين خود را قانع كنيد كه در طول ماه پول بيشتري به شما بدهند. موقعيت هايي وجود دارند كه با استفاده از استراتژي هايي در اين فرصت ها، پدر و مادرتان را قانع مي كنيد كه چرا به پول بيشتري نياز داريد، و چرا آنها بايد به شما پول بيشتري بدهند. شما تقريبا روي استراتژي هايي كه در گذشته جواب داده اند يا ناموفق بوده اند ، تامل مي كنيد و به استراتژي كه آخرين بار به كار برده ايد، مي انديشيد. با اين استدلال، شما پيام را متناسب با موقعيت و مخاطبان خود مي سازيد. حالا، فرض كنيد مي خواهيد هم کلاسی تان با شما براي شام به يك رستوران مكزيكي بيايد. شما استراتژي را كه براي قانع كردن پدر و مادر خود به كار مي بريد براي قانع كردن دوست خود استفاده نمي كنيد. مشابه همين منطق نيز در خطابه هاي عمومي كاربرد دارد. ارسطو بر اهميت، يافتن پيام و استراتژي مناسب براي مخاطب و موقعيت ارتباطي خاص در جهت اقناع تاكيد داشت. براي ارسطو، معاني بيان زماني اتفاق مي افتد كه يك فرد يا گروهي از مردم در فرآيند ارتباطي با هدف اقناع شركت مي كنند. ارسطو «ابزار اقناع» را به سه بخش تقسيم مي كند: دليل منطقي (لوگوس logos)، شخصيت انساني (ايتوس ethos) و جذابيت احساسي (پتوس pathos).

لوگوس ارائه منطقي يا به ظاهر منطقي است وبه عبارتی، دلايلي كه موقعيت گوينده را تقويت مي كند. زماني كه شما ساختار سخنراني خود را تنظيم مي كنيد و تصميم مي گيريد در سخنان تان به چه موضوعاتي بپردازيد و يا چه موضوعاتي را از آن حذف كنيد، در واقع شما به منطق متوسل شده ايد. ايتوس زماني است كه «خطیب با استفاده از شخصيت اخلاقي (خود مخاطب را) ترغيب مي كند، وقتي كه سخنراني اش را با رفتارهايي ارائه مي دهد كه ارزش اعتماد كردن به او را مي دهد ... شخصيت اخلاقي ...  موثرترين گواه و شاهد سخنانش مي شود. ايتوس ، به بيان ساده، اعتبار خطيب است. آخرين ابزار، پتوس، زماني اتفاق مي افتد كه يك خطيب احساس خاصي را در مخاطب لمس مي كند. ارسطو پتوس را چنين توضيح مي دهد: « وقتي ما احساس خوشحالي، اندوه و يا نفرت مي كنيم و يا عشق مي ورزيم، قضاوت هاي ما شبيه هم نيستند.» ما در باره تاثير گذاري يا ناكارآمدي یک تبلغ تجاري اغلب بر اساس پتوس قضاوت مي كنيم. ما تبليغات تجاري را زماني موثر مي دانيم كه واكنش احساسي نظير شادي،‌عصبانيت يا خوشحالي در ما ايجاد مي كنند.

همچون ارسطو، سيسرو(Cicero) 7 نيز رابطه اي را بين معاني بيان، اقناع و كاربرد آن در سياست قائل بود. كوينتيليان (Quintilian) 8 اين خط فكري را بسط داد. به نظر او خطابه عمومي ذاتا اخلاق مدار بوده است. او مي گويد يك سخنور ايده آل، «مرد خوبي است كه به خوبي نيز صحبت مي كند». در این جا، شايسته است  به سيسرو و كوينتيليان بيشتر بپردازيم تا بتوانیم همه اطلاعات خود از نگرش هاي رم و يونان باستان را براي دست يافتن به ايده هاي نظري كامل تر تلفيق كنيم. به سياستمداران امروزي بينديشيد. آيا شما نيز در اولين برداشت، سياستمداران را سخنوران خوبي مي دانيد؟ چگونه نظرات ارسطو درباره لوگوس، ايتوس و پتوس در نگرش تان نسبت به سياستمداران اثر مي گذارند؟

شهرت سيسرو در حوزه ارتباطات به خاطر 5 قانون معاني بيان است، 5 مرحله از فرايند بسط يك خطابه اقناعي كه ما نيز امروزه آن ها را در درس خطابه عمومي می آموزیم. ابداع (Invention)، شكل دادن به گفتمان ها بر اساس لوگوس- جذابيت هاي منطقي يا منطق. آرايه (Arrangement)، تنظيم سخنراني در موثرترين حالت آن براي مخاطب خاص. منظور از (شيوه) بيان(Expression) يا سبك (style)، «مناسب بودن زبان با موضوع » است به گونه اي كه بر جذابيت بيفزايد و بنابراين، قابليت پذيرش گفتمان از سوي مخاطب را افزايش دهد. حافظه (Memory) كه يك مهارت قوي در دوره كلاسيك محسوب مي شد، امروزه كمتر در سخنراني هاي عمومي مورد نياز است زيرا در زمان حاضر، ما بر اين باوريم كه حفظ كردن خطابه ها (متن سخنرانی)، نمايشي، خشك و ناجذاب به نظر مي رسد. يادداشت ها، كارت هاي راهنما و تله پرامترها (teleprompter) ابزاري هستند كه به سخنران كمك مي كنند تا  بدون حفظ كردن كل متن، سخنراني كند. در نهايت، ايراد (سخنراني) (delivery) استفاده از رفتار غير كلامي نظير ارتباط چشمي، ‍ژست و رفتار و حركات و تن صدا در طول سخنراني. اگر دوره سخنوري عمومي را گذرانده باشيد، همه يا برخي از اين ابزارها را در ارائه سخنراني خود به كار برده ايد. در اين صورت، تاثير يافته هاي گذشته را در پيشرفت هاي علم ارتباطات امروزی ديده ايد.

با اشاره اي كوتاه به كارهاي پان چائو (45 – 115 م) (Pan Chao) 9 از دوره كلاسيك خارج مي شويم. او نخستين بانوي مورخ چيني بود كه به عنوان مورخ دادگاه سلطتني در دوره امپراطوري «هان هدي (Han Hedi)» فعاليت مي كرد.او سرسختانه مزایای آموزش را باور داشت و یکی از زنان پیشرويي بود که بر آموزش دختران و زنان اصرار می کرد. پان چائو در «درس هایی برای زنان» به چهار ويژگي زنانه (پرهیزگاری و تقوا، وا‍ژگان، نجابت و کار) مي پردازد. وي مي گويد زبان زنانه، «نباید در مجادله شفاف و در گفتگو تند وتیز و برنده باشد » بلكه، زنان باید « واژگان را به دقت انتخاب کنند، تا از زبان زشت و زننده عامیانه به دور باشند ، در زمان مناسب سخن بگويند و (با حرف زدن زیاد) نفرت انگيز و کسالت آور نباشند. اين خصوصيات را می توان ویژگی های زبان زنانه ناميد.»

حدود2500  پیش، در دوره کلاسیک افراد جالبی ظهور يافتند که خط مشی های مهمي را در مطالعات رسمی ارتباطات ترسيم کردند که به (حل) مشکلات اجتماعی دوران خود کمک كرد. دوره کلاسیک پایه و اساس رشته ارتباطات است و تاثير آن بر مطالعات و فعاليت های مدرن امروز ما در اين حوزه ادامه دارد. احتمالا با جنبه هايي از دوره کلاسیک در كلاس سخنوری عمومی تان آشنا شده ايد.

در بخش بعدی این مقاله، به بررسي قرون وسطي و پيشرفت ها و تحولات بعدي علم ارتباطات پرداخته می شود.

پی نوشت:

1.      Bill and Ted’s Excellent Adventure

2.      آسْپاسیا ( 5ق‌م)، معشوقۀ پِریکْلِس (دولتمرد آتنی)، و از چهره‌های معروف جامعۀ آتن. اگرچه آسپاسیا از اهالی شهر یونانی میلِتوس در آناتولی بود و شهروند آتن به شمار نمی‌آمد، اما از حدود سال 445 تا زمان مرگ پریکلس در 429ق‌م، با او می‌زیست. پسر آن دو، نیز موسوم به پریکلس، براساس قانونی که خود پریکلس در 451ق‌م بانی آن شد، تا مدت ها از حقوق شهروندی محروم بود؛ به موجب این قانون، حقوق شهروندی به کسی تعلق می‌گرفت که والدینش هر دو شهروند آتن باشند. سرانجام این پسر به موجب قانونی ویژه، از حقوق شهروندی برخوردار گردید و بعدها فرمانده نظامی شد.

3.      سقراط ، فيلسوف يوناني (470 – 392 پ.م ) اهل آتن. سقراط هیچ‌گاه زحمت نگارش اندیشه‌هایش را به خود نداد. سقراط  را بيشتر از طريق ارسطو به خصوص شاگردش افلاطون مي شناسيم.در واقع، جزﺌیات زندگی سقراط  از 3 منبع هم عصر سر چشمه می گیرد : 1- گفتگوهای افلاطون 2- نمایشنامه های «اریستوفان» (کمدی نویس یونانی ) 3- گفتگو های «زنوفون» . زنوفون و افلاطون مریدان واقعی سقراط بودند .سقراط از سيماي‌ جذابي‌ برخوردار نبود، لذا مردم‌ عامي‌ او را از تبار پست‌ترين‌ و فرومايه‌ترين‌ مردمان‌ مي‌دانستند. در آن‌ روزگار، زشتي در‌ نزد يونانيان‌ مايه‌ نفي‌ بود. سيسرون فيلسوف رومى می گوید: «سقراط  فلسفه را از آسمان به زمين آورد، فلسفه را به خانه ها و شهرها برد و فلسفه را وادار نمود تا به زندگى، اخلاقيات و خير و شر بپردازد.» در جامعه آن زمان يونان، سوفسطاييان تاثير اساطير و اديان را در زندگى مردم  به شدت كم كرده بودند.

4.      افلاطون یا پلاتون  ‏(۴۲۸/۴۲۷ پ. م. تا ۳۴۸/۳۴۷ پ. م) دوّمین فیلسوف از فیلسوفان بزرگ سه‌گانه یونانی(سقراط، افلاطون و ارسطو) است. افلاطون نخستین فیلسوفی است که آثار مکتوب از او به جا مانده است. همچنین بسیاری او را بزرگترین فیلسوف تاریخ می دانند. افلاطون در سال ۳۸۷ پیش از میلاد آکادمی را در مکانی به همین نام بنا کرد تا به طور فراگیر به آموزش خردورزی و پژوهش در این زمینه بپردازد. ارسطو به مدت ۲۰ سال شاگرد آکادمی و پس از آن استاد بود. در آکادمی، رشته‌های گوناگونی شامل ستاره‌شناسی، زیست شناسی، هندسه، اخلاق و کلام آموزانده می‌شد.

5.          اوجي سيمپسون (1947) ستاره پیشین بیسبال امریکا . در سال 1994 ،همسر سابق خود نيكول براون سيمپسون و دوستش ران براون را به قتل رسانده و يكي از جنجالي ترين پرونده هاي جنايي ايالات متحده امريكا را پديد آورده بود. اما پس از محاکمه یی طولانی که یکی از جنجالی ترین پرونده های قضایی امریکا بود، تبرئه شد. در سال ۲۰۰۷، سیمپسون ۶۱ ساله به همراه دوستش «کلارنس استوارت» به هتلی در لاس وگاس رفت و دو تاجر لوازم ورزشی را ربود اما بلافاصله به محاصره پلیس درآمد و به جرم دستبرد مسلحانه و آدم ربایی به زندان ابد محکوم شد.

6.      اَرَسطو (۳۸۴ پ. م - ۳۲۲ پ. م) از فیلسوفان یونان باستان بود. آثار ارسطو بسیار متنوع و شامل جمیع معارف و علوم یونانی (جز ریاضی) است و اصولاً شامل منطقیات طبیعیات الهیات و خلقیات است که از آن جمله از فن شعر، فن خطابه، کتاب اخلاق، سیاست و ما بعد الطبیعه باید نام برد. ارسطو را می‌توان از نخستین فیلسوفان تحلیلی دانست... وی همچنین واضع منطق نیز هست.

7.      مارکوس تولیوس سیسرو (۱۰۶-۴۳ پ.م)،خطیب، سیاست مدار و نویسنده رومی، تئوريسين جمهوريخواهي و مبارز مشهور و به عنوان اولين قربانی جمهوری خواه است. از جمله نظرات جمهوريخواهي او اين بود كه ميگفت بدون عدالت، هيچ دولتي قابل دوام نيست و بزرگترين هدف سياسي يك خلق بايد آن باشد كه بهترين افراد را براي مملكت داري انتخاب كند و دولتش دردست برگزيدگان مردمي باشد.

8.      ماركوس فابيوس كوينتيليانوس‌ در حدود 35 م در كالاگوريس‌ اسپانيا زاده شد و در حدود 96 م درگذشت‌. اديب‌، فيلسوف و معلم رومي‌. مهم‌ترين اثر او آيين سخنوري‌ در 12 كتاب است كه‌ تأثير نيرومندي اعمال كرد. اين رسالهٴ بسيار استادانه‌اي است در تعليم و تربيت‌، هم‌چنان كه از مهم‌ترين يادگارهاي نقد ادبي اعصار قديم به شمار مي‌رود.

9.      پان چائو، زن دانشمند چيني ( حدود 50 م) خواهر پان پیائو و پان کو مولف تاریخی در باره ی دودمان هان بین سال های 100 میلادی تا یک میلادی هستند.